کلمه تقیه را همه شنیدهاند اما…
اما ما چندان از آن آگاه نیستیم.
با مراجعه به روایات با مجموعه اموری برخورد میکنیم که مناط آنها یکی از دو ا مر است:
تزاحم دو مصلحت که یکی اهم است و دیگری مهم.
درگیر شدن یک مصلحت به مفسده اهم (که تبعا ترک آن مفسده میشود مصلحت اهم).
از این رو در روایات «هر ضرورتی» به عنوان معیار کلی تقیه آمده است.
بر این اساس تقیه مصادیق فراوانی دارد از جمله: حفظ دین، حفظ مؤمنین، پنهان کردن احادیث صعب و مستصعب سلمان از ابوذر، معرفی کردن بت بزرگ به عنوان بت شکن از سوی ابراهیم به قصد اصلاح و…
یکی از شاخههای تقیه فاش ساختن اسرار است که در روایات با عنوان اضاعة الاسرار هم آمده است.
مفاسدی که فاش ساختن اسرار به دنبال دارد متنوع و متعدد است و تنها یکی از آنها خطر جانی یا مالی است.
متأسفانه امر فوق العاده مهم تقیه تنها با یکی از زیر شاخههای آن یعنی خطر جانی یا مالی ناشی از افشاء السر شناخته میشود که خود او نیز یکی از شاخههای تقیه است!